مهربونی کن نرو

مهربونی کن نرو

مهربونی کن نرو

مهربونی کن نرو

وقتی که این تن مغرور ، تو یه چاله شد مچــالــه !

 

از آسمون داره یه چیزایی آرووم میاد زمین ... نمیبینی ؟... سرده ... سردمه ... سردت نیست ؟

دو هفته ای هست که گلوم درد میکنه... مگه بهت نگفتم گوشم عفونت کرده ... نکنه گوش دردم باورت نشده هنوز... ؟

هوا سرده ... بینیم بازم کیپه ... پریودم ... دلم درد میکنه...دستشویی دارم... سردمه ... چرا مثل کر و کورا بهم نگاه میکنی ؟ من سردمه دیوونه ... چطور نمیفهمی؟

دارم به زبون آدم میگم ســــر د  مــــه  ... میشه دستامو ها کنی ؟ دارن یخ میزنن ...نمیتونم سردی نیمکتای فلزی پارک و تحمل کنم ... من دارم آروم آرووم میمیرم ... چرکهای گلوم خشک نمیشه ... دیگه نمیتونم این سردردهای سینوسی و تحمل کنم ... آخ گوشم ...

 

 

چشمهای خیره ی من بدجوری غمگینه ازت

 

 

خواستی نگاهت کنم ... در چشمان مثل همیشه ماتت مثل وزغ زل زدم ... دوست نداشتم اشکهایم را ببینی ولی ترجیح دادم چشمان خیسم را سیر نگاه کنی تا احساس گناه  نگذارد شب را به صبح برسانی و  نمیهای شب مثلا حدود ساعت 3 و هفده دقیقه دق و کنی و بمیری تا من دیگر مجبور نباشم بعضهایم را هزاران باره قورت بدهم و به بهانه سقط شدنت همه شان را یکجا خالی کنم سرخاکت که خاک را هم که میدانی سرد است ...! دو روز نشده خودخواهی کزاییت از یادم خواهد رفت و چشمهای الکی مظلومت هم !

   از همان اول هم باید میدانستم که یک کرم کتاب همیشه همان قدر احمق باقی خواهد ماند ... حالا دیگر خوب میدانم که خودم تنهایی باید مخابرات کوفتی را بخوانم !‌ کاش به خیال سبک کمک گرفتن از تو ، دست روی دست نمیگذاشتم تا مهلت حذف اضطراری تمام شود ، اولین بار بود که غرورم را اینقدر تمیز و بیتفاوت مچاله میکردی ... قول میدهم این فتحت همیشه در خاطرم بماند !

 

نظرات 11 + ارسال نظر
مانیا 25 آذر 1385 ساعت 07:31 ق.ظ http://www.mania7.persianblog.com

این هم از خاطر برود!!!!

مهدی ح 29 آذر 1385 ساعت 07:26 ب.ظ http://mybook.parsiblog.com

سلام . وبلاگ زیبا و مفیدی داری و ممنون بابت پیامت . در رابطه با کتاب هایی که خواستی چند تا کتاب توی آرشیو کتاب های این کتابخون هست که بهت معرفی می کنم . امیدوارم همونی باشه که می خواهی :
۱ - نمایش گوشت زیر دندان ( کیانوش اسلامی )
۲ - چاه بابل ( رضا قاسمی )
۳ - ۱۱ دقیقه ( پائلیو کویلو )
۴ - همنوایی شبانه ارکستر چوب ها ( رضا قاسمی )
۵ - ناطور دشت ( سالینجر ) البته تا حدودی
۶ - ملکوت ( بهرام صادقی )
۷ - آهستگی ( میلان کوندرا )
البته اینها به نظر من از نوعی بود که شما می خواهی شاید هم نباشه . باز هم کاری داشتی در خدمتم .

حمیدرضا 30 آذر 1385 ساعت 01:05 ب.ظ http://3noqte.blogfa.com

بالاخره همه اش یه جور خاطره اس دیگه ... شاید به خاطر همین نوشتن اش مهم باشه !

ستاره 2 دی 1385 ساعت 02:06 ق.ظ http://setareye.sharghi.mihanblog.com

سلامممممممممممم...خوبی؟
نمیدونی چقد دلم واست تنگیده:(
دلم واسه همه کله خر بازیهات تنگ شده:ی ایشالا خوبه خوب باشی جیگیلم:*بای

مانیا 23 دی 1385 ساعت 12:35 ب.ظ http://www.mania7.persianblog.com

برف هات آب نشد؟

فاطمه 18 بهمن 1385 ساعت 04:48 ب.ظ http://www.khazanetarik.blogfa.com

سلام وبلاگ زیبایی داری
فکر می کردیم عاشقی هم بچگیست... اما حیف این تازه اول یک زندگیست... زندگی چیزیست شبیه یک حباب.. عشق آبادیه زیبایی در سراب... فاصله با آرزو های ما چه کرد... کاش می شد در عاشقی هم توبه کرد

سری بزن

فاطمه 18 بهمن 1385 ساعت 04:49 ب.ظ http://www.khazanetarik.blogfa.com

فکر می کردیم عاشقی هم بچگیست... اما حیف این تازه اول یک زندگیست... زندگی چیزیست شبیه یک حباب.. عشق آبادیه زیبایی در سراب... فاصله با آرزو های ما چه کرد... کاش می شد در عاشقی هم توبه کرد
سری بزن

هیرودیا 2 اسفند 1385 ساعت 03:28 ب.ظ http://mysanctum.persianblog.com

سلام خانمی
مرسی که اومدی پیشم
ببخشید که دیر جواب دادم!
اون وبلاگ چد ماهی میشه که هک شده!
وبلاگ جدیدم رو آدرسش رو گذاشتم
حالت چطوره؟
باز هم غیبت های طولانی؟

[ بدون نام ] 29 اسفند 1385 ساعت 03:25 ب.ظ

آپ نمی کنی عزیزم؟
سلام راستی! ؛)
کمتر از یک روز به سال ۷۰۲۹ میترای آریایی،۳۷۴۵زرتشتی،۲۵۶۶ شاهنشاهی و ۱۳۸۶خورشیدی مانده است!
پیشاپیش
سال نو مبارک!

[ بدون نام ] 29 اسفند 1385 ساعت 03:25 ب.ظ

کامنت ژایینیه من بودم! هیرودیا

[ بدون نام ] 29 اسفند 1385 ساعت 03:25 ب.ظ

اوااااا
ژایینیه یعنی پایینیه!
:))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد