مهربونی کن نرو

مهربونی کن نرو

مهربونی کن نرو

مهربونی کن نرو

همون بهتر که ساکت باشه این دل...

 

قاصدک بیا و مرا ببر

نه ، مرا نه ! صدایم را با خودت ببر

ببر به هرجا که گذارت افتاد  ، فقط ببرش

دیگر به دردم نمیخورد صدایم..لعنتی از گلویم در نمی آید

خب یعنی حرفی هم ندارم

حرف دارم ها ، ولی از آنهاییست که یک بابایی میگوید همه حرفا که آخه گفتنی نیست!

حوصله چرندگویی ندارم..خلاصه این که نمیخواهمش

ببرش قاصدک...

هی قاصدک میخواهم مَشتی ، مُشتی چند ؟

 

 

نظرات 5 + ارسال نظر
لی لی 12 فروردین 1386 ساعت 11:33 ب.ظ http://liliana.blogsky.com/

سلام
بلاگ خوبی دارید

قاصدک که بار بر نیست ...قشنگیه پرپر ش 15 فروردین 1386 ساعت 11:30 ق.ظ

یک جنایت رو از نزدیک ببینی درست میشی . در هر نقشی صاحب یا شاهد علت یا معلول .درست میشود

نینا 17 فروردین 1386 ساعت 04:40 ب.ظ

اما چه گناهی کرده قاصدک؟

رز سیاه 31 فروردین 1386 ساعت 01:26 ق.ظ

قاصدک!
ابرهای همه عالم
شب و روز
در دلم می گریند


تو آبروی دایوشو بردی!

طناز 27 تیر 1386 ساعت 10:47 ب.ظ http://tnz7up@yahoo.com

سلام ....نمیدونم منو یادته یا نه ؟ ولی .........چی بگم .....چقدر زود میگذره ...امیدوارم موفق باشی....همیشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد